دوغ خوران
یبار بابا یه دوغ محلی خریده بود وقتی میخوردیش آخرش بدجوری گلو رو میسوزوند با هم میرفتیم نفری یه لیوان میاوردیم و میخوردیم کلی طول میکشید تو که یه قلوپ میخوردی دو دور تو خونه میچرخیدی از اون موقع میری برای منم دوغ میاری میگی مامان بیا دوغ خوران کنیم
نویسنده :
مامان
11:18